معنی فارسی egocentric
C1فردی که محور همه چیز را خود می‌داند و غالبا به دیگران اهمیتی نمی‌دهد.
Thinking only of oneself, without regard for the feelings or desires of others.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A person who is egocentric.
adjective
معنی(adjective):
Selfish, self-centered
معنی(adjective):
Egotistical.
معنی(adjective):
Relating to spatial representations: linked to a reference frame based on one's own location within the environment (as when giving the direction as "right" rather than "north"); opposed to allocentric.
example
معنی(example):
ایگوگرایی می‌تواند بر روابط شما با دیگران تأثیر بگذارد.
مثال:
Being egocentric can affect your relationships with others.
معنی(example):
طبیعت ایگوگرای او باعث می‌شود که نتواند همدلی کند.
مثال:
His egocentric nature makes it difficult for him to empathize.
معنی فارسی کلمه egocentric
:
فردی که محور همه چیز را خود می‌داند و غالبا به دیگران اهمیتی نمی‌دهد.
