معنی فارسی elapsing
B1در حال گذشتن، یعنی زمان به آرامی سپری می‌شود.
The process of time passing by.
- verb
verb
معنی(verb):
(of time) To pass or move by.
مثال:
He allowed a month to elapse before beginning the work.
example
معنی(example):
زمانی که می‌گذرد را می‌توان با کرنومتر اندازه‌گیری کرد.
مثال:
Elapsing time can be measured with a stopwatch.
معنی(example):
گذشتن دقایق در طول سخنرانی مانند ساعت‌ها به نظر می‌رسید.
مثال:
The elapsing of minutes felt like hours during the lecture.
معنی فارسی کلمه elapsing
:
در حال گذشتن، یعنی زمان به آرامی سپری می‌شود.
