معنی فارسی elayl
B1موضوع یا نامی که به داستانهای عامیانه و سنتها اشاره دارد.
A subject or name related to folklore and traditions.
- NOUN
example
معنی(example):
الایل تاریخ غنی در داستانهای عامیانه دارد.
مثال:
Elayl has a rich history in folklore.
معنی(example):
داستانهای او درباره الایل توجه تماشاگران را جلب کرد.
مثال:
Her tales about elayl captivated the audience.
معنی فارسی کلمه elayl
:
موضوع یا نامی که به داستانهای عامیانه و سنتها اشاره دارد.