معنی فارسی elderwoman
B1زنی که سالخورده است و معمولاً مورد احترام در جامعه یا خانواده قرار دارد.
A woman who is older, often regarded with respect in her community or family.
- NOUN
example
معنی(example):
زن سالخورده حکمت خود را با جامعه به اشتراک گذاشت.
مثال:
The elderwoman shared her wisdom with the community.
معنی(example):
یک زن سالخورده معمولاً نقش کلیدی در تصمیمگیریهای خانواده دارد.
مثال:
An elderwoman often plays a key role in family decisions.
معنی فارسی کلمه elderwoman
:
زنی که سالخورده است و معمولاً مورد احترام در جامعه یا خانواده قرار دارد.