معنی فارسی electro-magnetic

C1

الکترومغناطیسی، مربوط به میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی و تعاملات آنهاست.

Relating to the combined electric and magnetic fields.

example
معنی(example):

موج‌های الکترومغناطیسی از هوا عبور می‌کنند.

مثال:

Electro-magnetic waves travel through the air.

معنی(example):

مطالعه میدان‌های الکترومغناطیسی در فیزیک مهم است.

مثال:

The study of electro-magnetic fields is important in physics.

معنی فارسی کلمه electro-magnetic

: معنی electro-magnetic به فارسی

الکترومغناطیسی، مربوط به میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی و تعاملات آنهاست.