معنی فارسی electroballistically
B2به شیوهای که اجسام تحت تأثیر میدانهای الکتریکی و نیروی بالستیکی رفتار میکنند، اشاره دارد.
In a manner related to the effects of electric fields on the dynamics of projectiles.
- ADVERB
example
معنی(example):
پروژهها تحت میدان الکتریکی اعمال شده به صورت الکتروبالستیک حرکت کردند.
مثال:
The projectiles moved electroballistically under the applied electric field.
معنی(example):
این آزمایش نشان داد که اجسام چگونه بهصورت الکتروبالستیک رفتار میکنند.
مثال:
The experiment demonstrated how objects behave electroballistically.
معنی فارسی کلمه electroballistically
:
به شیوهای که اجسام تحت تأثیر میدانهای الکتریکی و نیروی بالستیکی رفتار میکنند، اشاره دارد.