معنی فارسی electrodialitically

B1

به شیوه ای که از تکنیک الکترو دیالیتیک برای جداسازی یون ها استفاده می کند.

In a manner that employs the electrodialytic process for separation.

example
معنی(example):

محلول به صورت الکترو دیالیتیک درمان شد تا از خلوص آن اطمینان حاصل شود.

مثال:

The solution was treated electrodialitically to ensure purity.

معنی(example):

تمیز کردن آب به صورت الکترو دیالیتیک می تواند به حذف ناخالصی ها کمک کند.

مثال:

Electrodialitically cleaning the water can help remove impurities.

معنی فارسی کلمه electrodialitically

: معنی electrodialitically به فارسی

به شیوه ای که از تکنیک الکترو دیالیتیک برای جداسازی یون ها استفاده می کند.