معنی فارسی electromagnets
B2الکترومغناطیس، آهنربای قابل کنترل که از جریان الکتریکی برای تولید میدان مغناطیسی استفاده میکند.
A magnet that is created by electric current and can be turned on or off.
- noun
noun
معنی(noun):
A magnet which attracts metals only when electrically activated
example
معنی(example):
الکترومغناطیسها در بسیاری از دستگاههای الکترونیکی استفاده میشوند.
مثال:
Electromagnets are used in many electronic devices.
معنی(example):
یک الکترومغناطیس میتواند با برق روشن و خاموش شود.
مثال:
An electromagnet can be turned on and off with electricity.
معنی فارسی کلمه electromagnets
:
الکترومغناطیس، آهنربای قابل کنترل که از جریان الکتریکی برای تولید میدان مغناطیسی استفاده میکند.