معنی فارسی electromyographically
B1بهطور الکترومیوگرافیکال به فرآیندی اشاره دارد که در آن دادههای مربوط به فعالیت عضلانی ثبت و تجزیهوتحلیل میشوند.
In a manner related to the recording and analysis of muscle electrical activity.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها بهطور الکترومیوگرافیکال برای دقت بهتر تحلیل شدند.
مثال:
The data were analyzed electromyographically for better accuracy.
معنی(example):
او یافتههای خود را بهصورت الکترومیوگرافیکال به کنفرانس گزارش داد.
مثال:
She reported her findings electromyographically to the conference.
معنی فارسی کلمه electromyographically
:
بهطور الکترومیوگرافیکال به فرآیندی اشاره دارد که در آن دادههای مربوط به فعالیت عضلانی ثبت و تجزیهوتحلیل میشوند.