معنی فارسی electrophoresing
B1فرایند به کار بردن الکتروفورز بر روی نمونه‌ها.
The process of applying electrophoresis to separate particles or molecules.
- verb
verb
معنی(verb):
To carry out electrophoresis on something.
example
معنی(example):
در حال حاضر، محققان در حال الکتروفورز کردن نمونه‌ها برای تجزیه و تحلیل بهتر هستند.
مثال:
Currently, researchers are electrophoresing samples for better analysis.
معنی(example):
آنها در حال الکتروفورز کردن مخلوط برای جداسازی ترکیبات آن هستند.
مثال:
They are electrophoresing the mixture to separate its components.
معنی فارسی کلمه electrophoresing
:
فرایند به کار بردن الکتروفورز بر روی نمونه‌ها.
