معنی فارسی electroplater
B2الکتروپلیتکننده، شخصی است که با استفاده از روشهای الکتریکی، لایههای فلز را به اشیاء مختلف میزند.
A person or machine that applies metal coatings to objects using electrical methods.
- NOUN
example
معنی(example):
یک الکتروپلیتکننده لایهای از فلز را با استفاده از الکتریسیته به یک شی میزند.
مثال:
An electroplater applies a layer of metal to an object using electricity.
معنی(example):
الکتروپلیتکننده پوشش طلا را روی جواهرات به پایان رساند.
مثال:
The electroplater finished coating the jewelry with gold.
معنی فارسی کلمه electroplater
:
الکتروپلیتکننده، شخصی است که با استفاده از روشهای الکتریکی، لایههای فلز را به اشیاء مختلف میزند.