معنی فارسی elegantly
B2با ظرافت، به نحوهای زیبا و با سلیقه اشاره دارد که تحت تاثیر قرار دهنده است.
In a graceful and stylish manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Gracefully, smoothly, and swiftly; with supreme style.
example
معنی(example):
او با ظرافت از روی صحنه عبور کرد.
مثال:
She walked elegantly across the stage.
معنی(example):
اتاق به شکلی با ظرافت برای رویداد تزئین شده بود.
مثال:
The room was elegantly decorated for the event.
معنی فارسی کلمه elegantly
:
با ظرافت، به نحوهای زیبا و با سلیقه اشاره دارد که تحت تاثیر قرار دهنده است.