معنی فارسی eleve
B1کلمهای به زبان فرانسوی که به ارتفاع یا سطحی خاص اشاره دارد.
A term in French referring to an elevation or certain level.
- NOUN
example
معنی(example):
علامت الوی روی دیوار برای راهنمایی ما گذاشته شده بود.
مثال:
The eleve was marked on the wall to guide us.
معنی(example):
برای اندازهگیری الوی، از یک ابزار سطح استفاده کنید.
مثال:
To measure the eleve, use a level tool.
معنی فارسی کلمه eleve
:
کلمهای به زبان فرانسوی که به ارتفاع یا سطحی خاص اشاره دارد.