معنی فارسی elf owls

B2

جغدهای کوچک و زیبا که به خاطر اندازه کوچکی و رفتارهای منحصر به فردشان شناخته می‌شوند.

Smallest species of owl in North America, known for their distinctive calls and habitats.

noun
معنی(noun):

Micrathene whitneyi, a small owl of North America.

example
معنی(example):

جغدهای الف کوچک‌ترین گونه جغدها در آمریکای شمالی هستند.

مثال:

Elf owls are the smallest owl species in North America.

معنی(example):

مردم معمولاً صدای جغدهای الف را در شب می‌شنوند.

مثال:

People often hear the calls of elf owls at night.

معنی فارسی کلمه elf owls

: معنی elf owls به فارسی

جغدهای کوچک و زیبا که به خاطر اندازه کوچکی و رفتارهای منحصر به فردشان شناخته می‌شوند.