معنی فارسی elocutionary

B2

مربوط به فن بیان و شیوه‌های صحبت کردن به صورت با اطمینان و اثرگذار.

Pertaining to the art of public speaking, especially in a formal manner.

example
معنی(example):

مهارت‌های بیانی او همه را در مناظره تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

His elocutionary skills impressed everyone at the debate.

معنی(example):

او به کارگاه بیانی رفت تا توانایی گفتاری‌اش را بهبود بخشد.

مثال:

She attended an elocutionary workshop to improve her speaking ability.

معنی فارسی کلمه elocutionary

: معنی elocutionary به فارسی

مربوط به فن بیان و شیوه‌های صحبت کردن به صورت با اطمینان و اثرگذار.