معنی فارسی elucidates
B2روشنی بخشیدن، توضیح دادن یا روشن کردن یک مفهوم دشوار.
To make something clear or easy to understand.
- verb
verb
معنی(verb):
To make clear; to clarify; to shed light upon.
example
معنی(example):
معلم موضوع پیچیده را برای دانشآموزانش روشن میکند.
مثال:
The teacher elucidates the complex topic for her students.
معنی(example):
سخنرانی او اهمیت آموزش را روشن میکند.
مثال:
His speech elucidates the importance of education.
معنی فارسی کلمه elucidates
:
روشنی بخشیدن، توضیح دادن یا روشن کردن یک مفهوم دشوار.
