معنی فارسی eluctate
B2تلاش برای دستیابی به چیزی با وجود دشواریها.
To struggle or work out a way to accomplish something.
- VERB
example
معنی(example):
او مجبور بود راهی برای حل این مشکل بیابد.
مثال:
He had to eluctate a way to solve the problem.
معنی(example):
الکشن به معنی تلاش برای پیدا کردن یا دستیابی به چیزی است.
مثال:
To eluctate means to struggle to find or achieve something.
معنی فارسی کلمه eluctate
:
تلاش برای دستیابی به چیزی با وجود دشواریها.