معنی فارسی eluviated

B1

به نقاطی اطلاق می‌شود که خاک آن‌ها به علت باران یا سایر عوامل شسته شده و مواد تشکیل‌دهنده ‌آن کاهش یافته است.

Describes soil that has lost nutrients or minerals due to the process of eluviation.

example
معنی(example):

خاک شسته شده در دره فاقد مواد معدنی حیاتی بود.

مثال:

The eluviated soil in the valley lacked vital minerals.

معنی(example):

منطقه‌های شسته شده اغلب نشانه‌هایی از فرسایش را نشان می‌دهند.

مثال:

Eluviated regions often show signs of erosion.

معنی فارسی کلمه eluviated

: معنی eluviated به فارسی

به نقاطی اطلاق می‌شود که خاک آن‌ها به علت باران یا سایر عوامل شسته شده و مواد تشکیل‌دهنده ‌آن کاهش یافته است.