معنی فارسی emacerated
B1اماسره شده، به فردی اشاره دارد که به واسطه فرسودگی یا سوء تغذیه به طور قابل توجهی لاغر و ضعیف شده است.
Having become thin or emaciated, typically due to illness or malnutrition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار لاغر به توجه فوری پزشکی نیاز داشت.
مثال:
The emacerated patient required immediate medical attention.
معنی(example):
پس از چند هفته بیماری، او به نظر لاغر و ناتوان میرسید.
مثال:
After weeks of illness, he looked emacerated and frail.
معنی فارسی کلمه emacerated
:
اماسره شده، به فردی اشاره دارد که به واسطه فرسودگی یا سوء تغذیه به طور قابل توجهی لاغر و ضعیف شده است.