معنی فارسی emamelware

B1

سرویس‌های آشپزخانه‌ای از جنس ظروف لعابی که معمولاً در برابر زنگ زدگی مقاوم‌اند.

Cookware or kitchenware made of enamel-coated metal, known for its durability and non-stick properties.

example
معنی(example):

قابلمه‌های ایماملویر با دوام و تمیز کردن آن‌ها آسان است.

مثال:

The emamelware pots are durable and easy to clean.

معنی(example):

او برای پخت و پز از ایماملویر استفاده می‌کند زیرا گرما را به طور یکنواخت پخش می‌کند.

مثال:

She prefers emamelware for cooking because it distributes heat evenly.

معنی فارسی کلمه emamelware

: معنی emamelware به فارسی

سرویس‌های آشپزخانه‌ای از جنس ظروف لعابی که معمولاً در برابر زنگ زدگی مقاوم‌اند.