معنی فارسی embathe
B1غوطهور کردن، به آب یا مایع درآوردن چیزی.
To immerse something in water or another liquid.
- VERB
example
معنی(example):
باران خاک را غوطهور میکند و آن را حاصلخیز میسازد.
مثال:
The rain will embathe the soil, making it fertile.
معنی(example):
جریان رود میتواند در طول سیلابها، حاشیهها را غوطهور کند.
مثال:
The river's flow can embathe the banks during floods.
معنی فارسی کلمه embathe
:
غوطهور کردن، به آب یا مایع درآوردن چیزی.