معنی فارسی embays

B1

محاصره یا حفاظت از ناحیه‌ای برای جلوگیری از خطرات طبیعی.

To enclose or protect an area, often from natural elements.

verb
معنی(verb):

To bathe; to steep.

معنی(verb):

To shut in, enclose, shelter or trap, such as ships in a bay.

example
معنی(example):

آنها سواحل را با موانع حفاظتی احاطه می‌کنند.

مثال:

They embay the coast with protective barriers.

معنی(example):

مهندسان برنامه‌ریزی می‌کنند تا منطقه را احاطه کنند تا از سیل جلوگیری شود.

مثال:

The engineers plan to embay the area to prevent flooding.

معنی فارسی کلمه embays

: معنی embays به فارسی

محاصره یا حفاظت از ناحیه‌ای برای جلوگیری از خطرات طبیعی.