معنی فارسی emblazon
B2 /ɛmˈbleɪzən/زیبا و با شکوه نشان دادن یا حکاکی کردن چیزی.
To adorn or decorate with brilliant colors or designs, often used for symbols or logos.
- verb
verb
معنی(verb):
To adorn with prominent markings.
معنی(verb):
To inscribe upon.
مثال:
The benefactor's image is emblazoned on our memory.
معنی(verb):
To draw (a coat of arms).
معنی(verb):
To celebrate or extol as with deeds or merit.
example
معنی(example):
آن‌ها تصمیم گرفتند که لوگوی خود را در جلوی ساختمان حک کنند.
مثال:
They chose to emblazon their logo on the front of the building.
معنی(example):
تیم در طول راهپیمایی موفقیت‌های خود را بر روی بنرها حک خواهد کرد.
مثال:
The team will emblazon their achievements on banners during the parade.
معنی فارسی کلمه emblazon
:
زیبا و با شکوه نشان دادن یا حکاکی کردن چیزی.
