معنی فارسی emblemized

B1

نمادین کردن، معنی یا مفهوم خاصی را با استفاده از نمادها منتقل کردن.

To symbolize or represent something through an emblem.

example
معنی(example):

هنرمند صلح را با یک کبوتر نمادین کرد.

مثال:

The artist emblemized peace with a dove.

معنی(example):

داستان او نماد مبارزات بسیاری بود.

مثال:

Her story emblemized the struggles of many.

معنی فارسی کلمه emblemized

: معنی emblemized به فارسی

نمادین کردن، معنی یا مفهوم خاصی را با استفاده از نمادها منتقل کردن.