معنی فارسی embowl
B1امبوی کردن، عمل قرار دادن یک ماده غذایی یا شی در یک کاسه.
To place or serve something in a bowl.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که میوهها را داخل کاسه سرو کنند تا برای دسر آماده شوند.
مثال:
They decided to embowl the fruit to prepare for the dessert.
معنی(example):
امبوی کردن به معنای قرار دادن چیزی در یک کاسه برای سرو است.
مثال:
To embowl means to place something in a bowl for serving.
معنی فارسی کلمه embowl
:
امبوی کردن، عمل قرار دادن یک ماده غذایی یا شی در یک کاسه.