معنی فارسی embryo-

B1

جنین-، اصطلاحی که برای توصیف مرحله ابتدایی تعبیه شده در فرآیندهای تولید مثل استفاده می‌شود.

Prefix relating to an embryo; pertains to its characteristics or development.

example
معنی(example):

توسعه جنین- برای زندگی حیاتی است.

مثال:

Embryo- development is critical for life.

معنی(example):

محققان بر روی کیفیت جنین- در مطالعات باروری تمرکز می‌کنند.

مثال:

Researchers focus on embryo- quality in fertility studies.

معنی فارسی کلمه embryo-

: معنی embryo- به فارسی

جنین-، اصطلاحی که برای توصیف مرحله ابتدایی تعبیه شده در فرآیندهای تولید مثل استفاده می‌شود.