معنی فارسی embryoctonic
B2به تغییرات و مراحل مربوط به جنین در حال رشد اشاره دارد.
Relating to a phase of development involving embryos.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرحلهٔ جنینچینی برای رشد حیاتی است.
مثال:
The embryoctonic phase is critical for development.
معنی(example):
او تغییرات جنینچینی را در تحقیقاتش مطالعه کرد.
مثال:
She studied embryoctonic changes in her research.
معنی فارسی کلمه embryoctonic
:
به تغییرات و مراحل مربوط به جنین در حال رشد اشاره دارد.