معنی فارسی embus

B1 /ɛmˈbʌs/

سوار شدن به وسیله نقلیه، به ویژه برای اتوبوس یا قطار به کار می‌رود.

To board a vehicle, particularly a bus or train.

verb
معنی(verb):

To put (troops) onto a bus

معنی(verb):

To board a bus

example
معنی(example):

مسافران شروع به سوار شدن به قطار در ایستگاه کردند.

مثال:

Passengers began to embus the train at the station.

معنی(example):

جمعیت منتظر بود تا بر روی اتوبوسی که دیر رسید، سوار شود.

مثال:

The crowd waited to embus on the bus that arrived late.

معنی فارسی کلمه embus

: معنی embus به فارسی

سوار شدن به وسیله نقلیه، به ویژه برای اتوبوس یا قطار به کار می‌رود.