معنی فارسی emendated

B2

نسخه‌ای که اصلاح شده است، به ویژه در این زمینه که نیاز به بهبود دارد.

Having been corrected or improved.

example
معنی(example):

نسخه اصلاح شده کتاب نقدهای مثبتی دریافت کرد.

مثال:

The emendated version of the book received positive reviews.

معنی(example):

او یک نسخه اصلاح شده از رمان کلاسیک منتشر کرد.

مثال:

She published an emendated edition of the classic novel.

معنی فارسی کلمه emendated

: معنی emendated به فارسی

نسخه‌ای که اصلاح شده است، به ویژه در این زمینه که نیاز به بهبود دارد.