معنی فارسی emendating

B2

اصلاح کردن متن، به ویژه متنی که قبلاً نوشته شده و نیاز به تغییرات دارد.

The act of making corrections or improvements to a text.

example
معنی(example):

معلم در حال اصلاح پیش‌نویس مقاله است.

مثال:

The teacher is emendating the draft of the paper.

معنی(example):

ویراستار ساعت‌ها در حال اصلاح دست‌نوشته بود.

مثال:

The editor spent hours emendating the manuscript.

معنی فارسی کلمه emendating

: معنی emendating به فارسی

اصلاح کردن متن، به ویژه متنی که قبلاً نوشته شده و نیاز به تغییرات دارد.