معنی فارسی emigree

B1

مهاجر، فردی که به دلایل مختلف از کشور خود خارج شده و در کشور جدید زندگی می‌کند.

A person who has emigrated, typically one who has left their home country.

example
معنی(example):

یک مهاجر ممکن است در کشور جدید با تطبیق فرهنگی روبرو شود.

مثال:

An emigree may face cultural adjustments in the new country.

معنی(example):

مهاجر داستان‌های سفر خود را به اشتراک گذاشت.

مثال:

The emigree shared stories of their journey.

معنی فارسی کلمه emigree

: معنی emigree به فارسی

مهاجر، فردی که به دلایل مختلف از کشور خود خارج شده و در کشور جدید زندگی می‌کند.