معنی فارسی emirship
B2امارت به مقام رهبری یا سلطنت در یک منطقه خاص اطلاق میشود.
The position or authority of an emir, typically a ruler in some Muslim countries.
- NOUN
example
معنی(example):
او به مقام امارت در منطقهای امیدوار بود.
مثال:
He aspired to the position of emirship in the region.
معنی(example):
امارت شامل مسئولیتها و اختیارات قابل توجهی است.
مثال:
The emirship involves significant responsibilities and authority.
معنی فارسی کلمه emirship
:
امارت به مقام رهبری یا سلطنت در یک منطقه خاص اطلاق میشود.