معنی فارسی emotioned

B1

احساسی، توصیف حالتی که احساسات کسی برانگیخته شده است.

Having been moved or affected by emotion.

example
معنی(example):

او به وضوح تحت تأثیر سخنرانی احساسی قرار گرفت.

مثال:

He was visibly emotioned by the touching speech.

معنی(example):

واکنش احساسی از طرف مخاطب بسیار قوی بود.

مثال:

The emotioned response from the audience was overwhelming.

معنی فارسی کلمه emotioned

: معنی emotioned به فارسی

احساسی، توصیف حالتی که احساسات کسی برانگیخته شده است.