معنی فارسی empathises

B1

احساس همدردی کردن با کسی، درک کردن احساسات یا وضعیت دیگری.

To understand and share the feelings of another.

verb
معنی(verb):

To feel empathy for another person

example
معنی(example):

او در زمان‌های سخت با احساسات او همدردی می‌کند.

مثال:

She empathises with his feelings during tough times.

معنی(example):

یک دوست خوب همیشه با مشکلات شما همدردی می‌کند.

مثال:

A good friend always empathises with your struggles.

معنی فارسی کلمه empathises

: معنی empathises به فارسی

احساس همدردی کردن با کسی، درک کردن احساسات یا وضعیت دیگری.