معنی فارسی empirical
C1 /ɪmˈpɪɹɪkəl/وابسته به تجربه یا مشاهدات، به طوری که نظریه‌ها بر اساس داده‌ها و آزمایش‌ها شکل می‌گیرند.
Based on or verifiable by observation or experience rather than theory or pure logic.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to or based on experience.
معنی(adjective):
Pertaining to, derived from, or testable by observations made using the physical senses or using instruments which extend the senses.
معنی(adjective):
(philosophy of science) Verifiable by means of scientific experimentation.
example
معنی(example):
دانشمند یک مطالعه تجربی برای جمع‌آوری داده‌ها انجام داد.
مثال:
The scientist conducted an empirical study to gather data.
معنی(example):
شواهد تجربی برای تحقیقات علمی بسیار حیاتی هستند.
مثال:
Empirical evidence is crucial for scientific research.
معنی فارسی کلمه empirical
:
وابسته به تجربه یا مشاهدات، به طوری که نظریه‌ها بر اساس داده‌ها و آزمایش‌ها شکل می‌گیرند.
