معنی فارسی empuzzle
B1گیج کردن به معنای مشکل ساختن یا مبهم کردن چیزی به طوری که فهم آن دشوار باشد.
To make something confusing or difficult to understand.
- VERB
example
معنی(example):
این ترفند جادو برای گیج کردن بینندگان طراحی شده بود.
مثال:
The magic trick was meant to empuzzle the audience.
معنی(example):
او سعی کرد دوستانش را با یک معما پیچیده گیج کند.
مثال:
He tried to empuzzle his friends with a complex riddle.
معنی فارسی کلمه empuzzle
:
گیج کردن به معنای مشکل ساختن یا مبهم کردن چیزی به طوری که فهم آن دشوار باشد.