معنی فارسی emubobbing

B1

عمل یا فرآیند اموبوب کردن، حرکاتی سرزنده و سرگرم‌کننده.

The act of moving in a bobbing manner, often in a playful way.

example
معنی(example):

اموبوب کردن بسیار جذاب بود که تماشا کنم.

مثال:

The emubobbing was quite amusing to watch.

معنی(example):

او به طور بازیگوش در پارک اموبوب می‌کرد.

مثال:

She was emubobbing playfully in the park.

معنی فارسی کلمه emubobbing

: معنی emubobbing به فارسی

عمل یا فرآیند اموبوب کردن، حرکاتی سرزنده و سرگرم‌کننده.