معنی فارسی enacted

B2

با تصویب شدن یا قانونی شدن یک اقدام یا قانون.

Formally made into law or put into effect.

verb
معنی(verb):

To make (a bill) into law

معنی(verb):

To act the part of; to play

معنی(verb):

To do; to effect

example
معنی(example):

این قانون سال گذشته تصویب شد.

مثال:

The act was enacted last year.

معنی(example):

چندین اقدام برای حل این مسئله تصویب شد.

مثال:

Several measures were enacted to address the issue.

معنی فارسی کلمه enacted

: معنی enacted به فارسی

با تصویب شدن یا قانونی شدن یک اقدام یا قانون.