معنی فارسی enameller

B1

شخصی که کار لعاب‌کاری می‌کند، از جمله ایجاد لایه‌ها و طرح‌های لعابی.

A person who applies enamel, especially in creating decorative items.

example
معنی(example):

عکاس با مهارت لایه‌های لعاب را به کار برد.

مثال:

The enameller skillfully applied layers of enamel.

معنی(example):

هر عکاس تکنیک منحصر به فرد خود را دارد.

مثال:

Every enameller has their unique technique.

معنی فارسی کلمه enameller

: معنی enameller به فارسی

شخصی که کار لعاب‌کاری می‌کند، از جمله ایجاد لایه‌ها و طرح‌های لعابی.