معنی فارسی enarration
B2توصیف، روایتی که در آن داستان با جزئیات و توصیفات غنی بیان میشود.
The act of narrating or describing in detail.
- NOUN
example
معنی(example):
توصیف داستان مخاطبان را جلب کرد.
مثال:
The enarration of the story captivated the audience.
معنی(example):
سبک توصیف او پر از تصاویر زنده است.
مثال:
Her enarration style is full of vivid imagery.
معنی فارسی کلمه enarration
:
توصیف، روایتی که در آن داستان با جزئیات و توصیفات غنی بیان میشود.