معنی فارسی encadre

B1

قاب کردن، عملی که برای حفاظت و زیباتر کردن آثار هنری یا عکس‌ها انجام می‌شود.

To put a frame around a picture or piece of art for protection and display.

example
معنی(example):

او نقاشی را برای محافظت قاب خواهد کرد.

مثال:

He will encadre the painting to protect it.

معنی(example):

ما باید اثر هنری جدید را در گالری قاب کنیم.

مثال:

We need to encadre the new artwork in the gallery.

معنی فارسی کلمه encadre

: معنی encadre به فارسی

قاب کردن، عملی که برای حفاظت و زیباتر کردن آثار هنری یا عکس‌ها انجام می‌شود.