معنی فارسی encapsuling
B1فرآیند مختصر کردن و جمعآوری اطلاعات به روشی قابل فهم.
The action of summarizing or compressing information.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند مختصر کردن ایدههای شما میتواند در ارتباطات کمک کند.
مثال:
The process of encapsuling your ideas can help in communication.
معنی(example):
او در حال مختصر کردن جزئیات پروژه برای جلسه است.
مثال:
She is encapsuling the project details for the meeting.
معنی فارسی کلمه encapsuling
:
فرآیند مختصر کردن و جمعآوری اطلاعات به روشی قابل فهم.