معنی فارسی enceinte
B2باردار، اصطلاحی برای اشاره به یک زن که حاملگی دارد.
The state of being pregnant.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An enclosure.
معنی(noun):
The line of works forming the main enclosure of a fortress.
معنی(noun):
The area or town enclosed by a line of fortification.
adjective
معنی(adjective):
Pregnant.
example
معنی(example):
او باردار بود و به تولد بچه انتظار میکشید.
مثال:
She was enceinte and looking forward to the baby.
معنی(example):
زن باردار از پزشک خود مراقبت دریافت کرد.
مثال:
The enceinte woman received care from her doctor.
معنی فارسی کلمه enceinte
:
باردار، اصطلاحی برای اشاره به یک زن که حاملگی دارد.
