معنی فارسی enchannel
B1در کانال قرار دادن، هدایت کردن احساسات یا فعالیتها به سمت هدف خاصی.
To direct or concentrate something towards a specific goal or channel.
- VERB
example
معنی(example):
موسیقی احساسات شما را در کانال میکند.
مثال:
The music will enchannel your emotions.
معنی(example):
او از عمق داستان حس کرده بود که در کانال شده است.
مثال:
She felt enchannelled by the story’s depth.
معنی فارسی کلمه enchannel
:
در کانال قرار دادن، هدایت کردن احساسات یا فعالیتها به سمت هدف خاصی.