معنی فارسی encik
B1عنوانی برای دستیار یا مشاور در دربار، به خصوص در فرهنگهای آسیای جنوب شرقی.
A title for a trusted assistant or advisor in a royal court, especially in Southeast Asian cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
انچیک یک دستیار مورد اعتماد در دربار سلطنتی بود.
مثال:
The encik was a trusted assistant in the royal court.
معنی(example):
بسیاری از انچیکها به طور مؤثر به مدیریت امور پادشاهی کمک کردند.
مثال:
Many enciks helped manage the kingdom's affairs effectively.
معنی فارسی کلمه encik
:
عنوانی برای دستیار یا مشاور در دربار، به خصوص در فرهنگهای آسیای جنوب شرقی.