معنی فارسی encinctured

B2

محصور شده، به معنای وجود دایره‌ای از نوار یا بند برای احاطه کردن چیزی است.

Surrounded by an encincture; enclosed or encircled.

example
معنی(example):

باغ محصور شده با یک حصار زیبا احاطه شده بود.

مثال:

The encinctured garden had a beautiful hedge surrounding it.

معنی(example):

هنرمند یک منطقه محصور شده را در نقاشی‌اش به تصویر کشید.

مثال:

The artist depicted an encinctured area in her painting.

معنی فارسی کلمه encinctured

: معنی encinctured به فارسی

محصور شده، به معنای وجود دایره‌ای از نوار یا بند برای احاطه کردن چیزی است.