معنی فارسی encipherment

B1

رمزگذاری، فرآیند تبدیل اطلاعات به فرم قابل فهم برای افراد مجاز.

The process of converting information into a coded format that is only understandable to authorized individuals.

example
معنی(example):

رمزگذاری سند امنیت آن را تضمین کرد.

مثال:

The encipherment of the document ensured its security.

معنی(example):

ما تکنیک‌های رمزگذاری مورد استفاده در زمان‌های باستان را مطالعه کردیم.

مثال:

We studied the encipherment techniques used in ancient times.

معنی فارسی کلمه encipherment

: معنی encipherment به فارسی

رمزگذاری، فرآیند تبدیل اطلاعات به فرم قابل فهم برای افراد مجاز.