معنی فارسی encircler

B1

دورزن، شخص یا چیزی که محاصره می‌کند یا دور یک چیز می‌چرخد.

One who encircles or surrounds something.

example
معنی(example):

دورزن یک سد در اطراف میدان ایجاد کرد.

مثال:

The encircler created a barrier around the field.

معنی(example):

هنرمند دورزن شهر بود و جوهر آن را به تصویر کشید.

مثال:

The artist was an encircler of the city, capturing its essence.

معنی فارسی کلمه encircler

: معنی encircler به فارسی

دورزن، شخص یا چیزی که محاصره می‌کند یا دور یک چیز می‌چرخد.