معنی فارسی encoffin
B1فراهم آوردن یا ایجاد ساختاری برای قرار دادن چیزی درون آن.
To encase or enclose something, often in a symbolic or artistic sense.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند سعی کرد طراحی پیچیده را درون مجسمه به وجود آورد.
مثال:
The artist attempted to encoffin the intricate design within the sculpture.
معنی(example):
برای کدگذاری به این معنی است که یک ایده یا جوهر را محصور کنید.
مثال:
To encoffin means to encapsulate an idea or essence.
معنی فارسی کلمه encoffin
:
فراهم آوردن یا ایجاد ساختاری برای قرار دادن چیزی درون آن.