معنی فارسی encollar
B1دوختن یقه یا اضافه کردن یقه به یک لباس.
To put a collar on a garment or garment to give it a finish.
- VERB
example
معنی(example):
خیاط یقه را با یک لبه مد روز میدوزد.
مثال:
The tailor will encollar the jacket with a stylish trim.
معنی(example):
او تصمیم گرفت یقه لباس را تغییر دهد تا ظاهری جدید به آن بدهد.
مثال:
She decided to encollar the dress to give it a new look.
معنی فارسی کلمه encollar
:
دوختن یقه یا اضافه کردن یقه به یک لباس.